۵۰۰۰۰تومان
ز پس پرده این شب غم افزا
شد عیان روی سحر چو نقش رویا
نشد از دیده نهان مه و ثریا
مه افسونگر من شود هویدا
شد نهان جادوی شب دگر ز دیده
رنگ ظلمت ز رخ افق پریده
بوسه بر کلبه من زند سپیده
شب تنهایی من به سر رسیده
زین پس من از او جدا نباشم
شاد از نگهش چرا نباشم
ای فتنه بیا که مرغ دل پر زد
شب شد سپری سپیده دم در زد
خورشید مرادم از افق سر زد
عقد من و تو در آسمان بسته
دانی که خدای عاشقان بسته
دل با تو قرار جاودان بسته
تا کلبه دل کنی تو روشن
باز آی و به جان شراره افکن
ای صبح امید با دو صد ناز
پا نه به درون کلبه ما
مشنو ای دوست که غیر از تو
مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام
کاری هست





دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.